ایدئولوژی مواج و حقیقت غایب در فیلم «خشم/fury»
فیلم «خشم/fury» به نویسندگی و کارگردانی «دیوید آیر/David Ayer» در سال 2014 از آن دست فیلم هایی است که به جنگ و آن هم جنگ جهانی دوم می پردازند؛ «خشم»اسم مستعار یک «تانک» جنگی است که آمریکایی ها از آن در جنگ با نازی ها استفاده کردند و به علت ضعف و عدم برابری با تانک های آلمانی در خیلی از رویارویی ها شکست خوردند! چندین نکته جالب در باب این فیلم وجود دارد، ابتدا به ساکن، باید بگویم، نیمه اول فیلم که به معرفی و پرداخت شخصیت ها و «فضایداستانی/digesis» می پردازد، بی نظیر است و ریتم و تمپو عالی دارد؛ ولی نیمه دوم فیلم که به «پروپاگاندا/propaganda» و «قهرمان/hero» بازی می انجامد حلاوت فیلم را از بین می برد؛ سکانسی در فیلم وجود دارد که به اشغال برلین و شهرهای بزرگ آلمان می پردازد که در آن نشان می دهد آمریکایی ها و گروه متفین بسیار «متمدن» و «بزرگوارانه» با زنان و مردان آلمانی برخورد می کنند؛ حتی در عمل شنیع تجاوز که در تمام جنگ ها اتفاق افتاده است و می دانیم که زنان آلمانی به شدت هر چه تمام تر مورد تجاوز و هتک حرمت سربازان «روسی» و «آمریکایی» قرار گرفتند؛ از دیگر سو، می دانیم که «حقیقت» در فیلم های تاریخی و جنگی همیشه امر «غایب» و «فرار» است! بنابراین، «تمایز و تعویق/Différance»، اصطلاحی که «ژاک دریدا/Jacques Derrida» در ضد نظریه خود استفاده کرد مطمح نظر ما می شود! یعنی دوگانی های «خوب/بد»، «نیروهای آلمانی/نیروهای آمریکایی»، «صلح/جنگ» و «تمدن/بربریت» به وضوح قابل شناسایی هستند؛ و سربازان«خیر/آمریکایی»در این فیلم در «تمایز» آشکار با «نیروهای آلمانی/شر» قرار می گیرند؛ ولی، «حقیقت/معنا» آن ها به تعویق می افتد! یعنی شما «تصاویر پوشالی/دال های پوشالی» از این نیروها خواهید دید که به قول «افلاطون/platoo» حداقل سه مرحله از «حقیقت/truth» به دور افتاده است؛ سربازانی «فرشته گون» که در جنگ با «دیوان» و «سیاهان» به زبان آلمانی قرار دارند؛ حتی در سکانسی نشان می دهد که نیروهای «اس اس/SS» که نیروی «ایدئولوژیک» آلمان نازی بوده است، کودکانی را که جنگ نکرده اند به دار آویخته اند.
خاطر نشان می کنم که فیلم با داستان پردازی و شخصیت پردازی های فوق العاده ای راه خود را برای تأثیر گذاری هرچه تمام تر پیش می گیرد، به قول «ژان لویی بدری/Jean Louis Baudry» در مقاله «تاثیرات ایدئولوژیک آپاراتوس»، ما با ساختار سینمایی طرف هستیم که آگاهی ما را مبتلا به فراموشی می کند و «حقیقت»ی جعلی را به خورد ما می دهد، در واقع همان «آگاهی کاذب» را بر آینه درون ما می تاباند؛ این نظریه او تحت تأثیر مستقیم «مرحله آیینه/mirror stage» ای «ژاک لاکان/Jacques Lacan» قرار دارد
- ۹۴/۰۳/۲۱