کوهن، جاش (1388) چگونه فروید بخوانیم، ترجمه ی: صالح نجفی، تهران: رخداد نو
عشق که بنا به تعریف فروید، به شیوه های بی اندازه پیچیده و توبرتویی اطلاق می شود که رانه های جنسی بدن از راه آنها در ذهن تداوم می یابند – نخستین و واپسین برانگیزنده ی نیروی واپس زنی است: همان چیزی که می دانیم و نمی خواهیم بدانیم...عشق بنیادیترین و ناگزیرترین شیوه ای است که من از راه آن به صورت موجودی غریب بر خودم (از نو) ظاهر می شوم. 92
فروید همه ی آن پدیده های بدوی را که در نوشته های خویش نشان داده بود که در ذهنی «متمدن» می پایند به امر «غریب» نسبت داد – پدیده هایی چون «جاندارگرایی و روح باوری، سحر و جادو، قدرت مطلق اندیشه ها، تلقی آدمی از مرگ، تکرار غیر ارادی و عقده ی اختگی». 93